شهرِ دوم در کشورها گاه حساسیتش نه تنها کمتر از شهر اول و تختگاه نیست که بیشتر هم هست؛ حتی در محاسبات بین المللی و در گرانیگاههای سخت، نگاه به شهر دوم است تا شهر اول حواسش جمع شود. نمیخواهم به تبیین این نگاه قلم بزنم. اشارتی کافی است برای مردمانی که پیچش مو را میبینند وقتی مو را نسیم نوازش میکند.
حالا اگر این شهر دوم در صفی دیگر جلوتر از شهر اول هم بایستد که دیگر اهمیت بیشتر هم پیدا میکند. مثل مشهدِ خود ما یا بهتر است بگوییم مشهد الرضا (ع). ما هم هرچه به سیره رضوی که فلسفه ایجادی مشهد است، نزدیک باشیم، مشهدی حساب میشویم و میتوانیم از ترکیبِ اضافیِ «مشهدِ ما» استفاده کنیم. التزام به فلسفه ایجادی، ایجاب میکند که زیستن بر این پهنه پُربرکت هم از همین جنس باشد.
به همین خاطر است که برخی رفتارها که در دیگر دیار شاید ارزش هم محسوب شود، در نسبت با فلسفه وجودی مشهد، ناساز به چشم میآید. قلم به نقض و نقص آن رفتارها نمیزنم؛ اما فکر میکنم سبک رفتاری و زیستی ما در مشهد باید از جنسی باشد که در قاعده «حسنات الابرار سیئات المقربین» باید بدان توجه کرد. مشهد جغرافیای تقرُّب است. با قصد قربت هم باید همه امور را سامان داد. تقرب به حجت خدا که نزدیکی جستن به ذاتِ باری تعالی است. ما خیلی وقتها به این مهم توجه نداریم. آنکه همواره توجه دارد، بیگانه است که میخواهد از این توجه راه به برهم زدن هندسه معرفتی مشهد باز کند.
دقیقا به همین خاطر است که هر خبرِ ناخوشایند در این شهر را ضریب میدهد. هر پُست و تصویر شبهه ناک را وایرال میکند، اما سنتهای پسندیده و رفتارِ سازنده مردم مشهد را با چشم بسته، نادیده میانگارد. ببینیم چه اخباری از مشهد در رسانههای دیگران نشر و بازنشر میشود، حساب کار دست ما خواهد آمد که این جغرافیای تاریخ ساز و مردمانِ این دیار را که آفتاب نشینِ حضرت شمس الشموس (ع) هستند، چگونه میبینند و برایش چه نسخهای مینویسند. متأسفانه گاهی خودِ ما هم به غفلت، آن نسخه را در تعداد زیاد کپی میکنیم.
گاه حتی به زیراکس میسپاریم تا اندازه آن را بیشتر از آنچه حتی بیگانه عرضه کرده است، به چشمِ این برادر و آن همسایه بکشیم. باز همین «خودِ ما» خبرهای خوب و «A۲» را اگر حال داشته باشیم و هیچ موضوع دیگری نباشد، شاید در اندازه «A۵» نشر بدهیم. تأمل کنیم در گذشتههای نزدیک، آیا واقعیت جز این است؟ نمیخواهم سیاهه خبرهای سیاه که به وسیله دیگران تحریر و توسطِ این «خودِ ما» تکثیر شده است، از نو بخوانم. باطل خبرهایی که باید در قاعده «الباطل یموت بترک ذکره» با آن مواجهه کرد تا از زبان و ذهن مردم بیفتد.
فقط میخواهم همه را به حساسیتِ مشهد و جایگاه آن در افکار عمومی بین المللی و داخلی توجه دهم. حواسمان باشد به خانه و اهل خانه. کلیدش را به نامحرمان ندهیم. با حراست از حرمتِ مشهد، احترام خویش را پاسدار باشیم. از پایتختِ معنوی ایران باید پیامهایی هم جنس این عنوان به جهان مخابره شود، نه گزارههایی که در تباین با این نام گذاری است. همین!